فعالیتهای آموزشی ضمن تدریس
« تریتمد » یا نحوه ارائه. همه معلمین میدانند که نحوة ارائه چقدر موثر است. گاهر معلمی را میبینیم که مسلط است بردرس. اما قدرت انتقال و قدرت کد گذاری، قدرت اراده خیلی قوی ندارند. متأسفانه از چنین آدمی، اغلب دانشجویان گله مندند.
گفتیم علاوه بر تسلط بر علم باید نحوه ارائه را نیز بلد باشد این درمورد فرد. اما در مورد علائم دو قسمت داریم، عنصر و ساخت. در تعریف عنصر میگوئیم:
« کوچکترین واحد ارتباطی است .»
مثلاً اگر بخواهیم با جملات با بچه ها ارتباط برقرار کینم هر کلمه من میشود یک عنصر و باید در انتخاب عنصر دقت کرد. کلماتی را برای بچه ها بکار میبریم باید معنادار باشد. هم او بفهمد من چه میگویم وهم مِن معلم . اگر مشترک نباشد نمیتوانیم ارتباط برقرار کنیم. عنصر مهم است. اما در کنار عنصر، ساخت« استراکچر» داریم. ساخت یعنی چه ؟ نحوه قرارگرفتن عنصر در کنار هم را ساخت گویند.
آیا در فرآیند ارتباط عنصر مهم است یا ساخت. عنصر بدون ساخت و ساخت بدون عنصر نداریم. بنابراین یک ارتباطگر هم عنص خوب و هم ساخت خوب را باید انتخاب کند.
بعدعلائم و نشانه های طبیعی داریم . مثل چهره و ضربان بنض. نشانه های تصویری داریم. مانند عکس که هرکدام از اینها تعبیر و تقسیر دارد.
اغلب علائمی که ما در کلاس درس داریم نشانه های قرار دادهاند. مانند کلماتی که بکار میبریم، فرمولهایی که مینویسم . اینها قراردادیاند. اگر این علائم و پیام را خوب انتخاب کینم باز ما یک کانال و مسیر داریم که حامل پیام است مثل یک فیلم. کانالی که انتخاب میکنیم . کانال کوشه چشم است. همه اینها اثر میگذارند. حالا دربازه موانع ارتباط بگوئیم . ما دو دسته موانع داریم. موانع درونی ارتباط وموانع بیرونی. موانع درونی آن دسته از عواملی هستند که اختلال در سیستم ایجاد میکنند. مثل اینکه فرستنده نتواند خوب بفرستد و یا پیام خوب رمزگذاری نشده باشد و تجارب مشترک وجود نداشته باشد به فیدبکها توجه نکنیم اینها همه عوامل درونی هستند.
اما گاهی عوامل از بیرون اثر میگذارند. جریان پیام را مختل میکند. برای مثال در کلاس درس. بیان شفاهی خود عامل ارتباط است ولی اگر ازحد بگذرد، موانع ارتباط میشود.گوش را اشباع میکند و ارتباط را قطع مینماید. جالب نبودن پیام. چیزهایی که برای بچه ها میگوییم پیام را قطع میکند. باز یک موانع داریم تحت عنوان انتقال منفی ؟ انتقال منفی یعنی چه ؟ شاگردان وقتی حرف مرا میفهمند که زمینه قبلی داشته باشند یعنی اطلاعات قبلی آنها بتواندبه فهم مطلب جدید آنها کمک کند ولی گاهی پیش میآید که اطلاعات گذشته او را به اشتباه بیندازد .
مثلاً دانش آموزی را فرض میکنیم که مرغ را دیده و شتر را هم دیده باشد و حالا شما شترمرغ را توضیح میدهید آن میآید حیوانی را تصور میکند که نصف آن مرغ است و نصف شتر اگر بخواهیم این موانع را از بین ببریم باید از علائم و تصاویری استفاده کنیم که کاملاًدر ذهن بیاید و یا از عوامل فیزیکی استفاده کنیم.
یکی دیگر از موانعی که غالباً در کلاس درس ما وجود داردو دیدریم یا رویا در بیداری است به قول بعضیها خواب در بیداری و یا خیال بافی یا رویایی شدن است. این چیست.؟
شما میبینید که دانش آموزان به شما نگاه میکند در حالی که این دانش آموز در کلاس حضور ذهنی ندارد و ارتباط قطع گردید. چرا این حالت پیش میآید؟ میگوییم اگر خاطرات، مفاهیم، ذهنی خود فرد برایش جالبتر از مفاهیم کلاس باشد. مفاهیم کلاس را پس میزند. ممکن است همه عوامل بیرونی اثر بگذارد و هم عوامل درونی. معلم خوب، معلمی است که تلاش کند کلاس را بطوری جذاب کند و کانال را به نحوی انتخاب و به عوامل جوری توجه کند که این نوع موانع در کلاس حذف گردد و اگر اینکار را نکند صددرصد دچار مشکل میشود.
چه جوری بفهمیم که فرد دچار « دیدریم » شده است ؟
چهره ها را نگاه کنید، چهرها ابهام دارد . به شما نگاه میکند ولی آگاه نیست سؤال میکنید میگوید . بله آقا! همین بله آقا گفتن یعنی اینکه او در کلاس نبود. در این حالت سعی کنید اول از بغل دستی بپرسید ببینید او بیدار میشود یا خیر . اگر نشد خودش را صدا کنید ، وقتی بیدار شد بگویید من این را گفتم . نظر شما چیست؟ توصیه میکنم بدون اینکه اطلاعات خود را در اختیار او بگذارید از او سؤال نکنید. چون ممکن است شاگرد افکار درونی خود را هویدا سازد که این صحیح نیست.
بنابراین سعی کنید فیدبکها را نگاه کنید ، همین نگاه کردن شاگرد به ساعت فید بک است .یعنی شاگرد خسته شده است. وقتی فیدبکها را توجه کنیم. شاید براساس آن میتوانیم بسیاری از موانع را حذف و یا کنترل کینم.